گوشه اي زانو بغل كردم،سحر دفتر به دست
گاه دستم روي سر بود و گهي هم سر به دست

رفته بودم مجلس روضه به عشق فاطمه
روضه خوان ميگفت خورده در مدينه در به دست

مادران از روضه درك بهتري دارند چون
تكيه اش در كار خانه هست هر مادر به دست

در مقام دست زهرا اين روايت كافي است
خم شد و زد بوسه چندين بار پيغمبر به دست

از لقب هايش يكي انسيه الحواست او
پس اثر قطعأ گذارد جاي حتي پر به دست

پر كجا و تازيانه،پر كجا و آن قلاف
روضه سنگين شد نپردازد قلم ديگر به دست

بيخيال درد خود شد فاطمه در قتلگاه
تا كه آمد سرخ موئي بي حيا خنجر به دست
شاعر: #محسن_صرامی

 

منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

جواهری بینا ترجمه مفید در دنیای علم و تحصیل خرید بلیط هواپیما موسسه سفیر (نگارش مقاله ISI) معرفی فیلم خارجی | IMDbFilm هات دانلود فروشگاه بذرخونه | انبار مرکزی بذرهای ایرانی و خارجی darkpc r98